true

تفاوت حکومت اسلامی با حکومت استبدادی
تفاوت حکومت اسلامی با حکومتهای استبدادی در دو مطلب اساسی است:
- موجودیّت حکومتهای استبدادی، بر مبنای زور و اعمال قوّۀ قهریّه است در حالی که موجودیّت حکومت اسلامی بر مبنای خواست و ارادهݘ مردم
است. همانگونه که در مقدمۀ قانون اساسی جمهوری اسلامی بر آن تصریح شده است:
با توجه به ماهیّت این نهضت بزرگ، قانون اساسی تضمینگر نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی میباشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش میکند(۱)
و در اصل ششم قانون اساسی آمده است:
در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتّکاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات(۲).
- حکومتهای استبدادی فاقد مبنای مشروعیّت و حقانیّتند. هیچ مبنا و معیاری که حقانیّت و مشروعیّت حکومتهای استبدادی را توجیه کند وجود ندارد. این پرسش که حاکم استبدادی به چه دلیل به خود اجازۀ دخالت در امور مردم را میدهد و به آنان امر و نهی میکند، همیشه در حکومتهای استبدادی بدون پاسخ مانده است.
تفاوت حکومت اسلامی با حکومت دموکراتیک
تفاوت حکومت اسلامی با حکومتهای دموکراتیک در این است که نظام دموکراسی، مبنای موجودیّت حکومت را مبنای مشروعیّت آن نیز قرار داده است و در حقیقت، مسألۀ مشروعیّت را عمداً یا سهواً مسکوت گذاشته و از آن چشم پوشیده است. دموکراسی، موجودیّت حکومت را مستند به آرای مردم میکند، ولی دلیل و مبنایی برای مشروعیّت حکومت ارائه نمیدهد. مشروعیّت و حقانیّت، به معنای عدل و راستی و درستی است و طبیعتاً آرای مردم، به هر نسبت و در هر شرایطی که باشد، تضمینی برای صحت و درستی و عادلانه بودن همراه ندارد. به سخن دیگر، هیچ دلیلی وجود ندارد که انطباق آرای مردم را با عدل و انصاف و راستی و درستی تضمین کند و در هر شرایط، این احتمال وجود دارد که مردم، راه خطا را در پیش گیرند و در انتخاب خود دچار اشتباه شوند. تحت تأثیر قرار گرفتن مردم، از عوامل گمراه کننده که همواره در جامعهݘ بشر فراوانند، احتمال بسیار بجا و مورد انتظاری است و هیچ دلیلی بر منتفی بودن چنین احتمالی در دست نیست. تأمل کوتاهی در تاریخ، مؤید این مدعاست.
بنابراین، استناد به آرای مردم، مشروعیّت را تضمین نمیکند، بلکه مبنای موجودیّت است. نظام و قدرتی که بر آرای مردم متّکی باشد از موجودیّت برخوردار خواهد بود، ولی موجودیّت، برای عادلانه بودن یک نظام حکومتی، کافی نیست. حکومت اسلامی از این امتیاز در برابر دموکراسی برخوردار است که علاوه بر آنکه در موجودیّت، به آرای مردم متّکی است از مبنای بسیار روشنی در موضوع مشروعیّت برخوردار است؛ زیرا در مشروعیّت، به اذن و دستور خدای متعال متّکی است. پایههای اصلی نظام حکومتی اسلام که رهبری و قانوناند هر دو از وحی الهی سرچشمه میگیرند. رهبری الهی را خدای متعال به طور مستقیم یا غیرمستقیم منصوب میکند و قانون حکومتی را به وسیلۀ وحی، بر پیامبر عظیمالشأن فرو فرستاده است که به وسیلۀ آن حضرت و سایر امامان، تفسیر و تبیین شده است و بدین وسیله، ذخیرۀ عظیمی از تعالیم حکومتی و دستورهای مربوط به نحوۀ ادارۀ عادلانۀ جامعهݘ بشر، در اختیار انسانها قرار گرفته است.
از آنچه در تبیین برخی از اصول اندیشهݘ سیاسی انقلاب اسلامی اشاره شد، روشن میشود که انقلاب اسلامی و سپس حکومت اسلامی که در نهاد جمهوری اسلامی شکل رسمی به خود گرفت، از اندیشهݘ سیاسی اسلام برخاسته است؛ اندیشهای که عامۀ مردم و بهویژه دانایان و عناصر مؤثر جامعه را در برابر اوضاع عمومی جامعه و بهویژه شرایط سیاسی آن مسئول میداند و آنان را از یکسو به نفی ظلم و استبداد و بیعدالتی و تبعیض فرا میخواند و از سوی دیگر، آنان را به تلاش همه جانبه و بدون حد و مرز به منظور برقراری عدل عمومی و گسترش و بسط قسط و فضیلت و پاکی و نیکی موظف میکند.
اندیشۀ سیاسی اسلام از طرفی رهبران عادل را به فراخوانی مردم برای مبارزۀ با ظلم و بیعدالتی و برپایی عدل و قسط و فضیلت موظف میکند و آنان را در برابر سرنوشت یکایک افراد جامعه _ در محدودۀ قدرت و توانشان _ مسئول میداند و در عین حال، کلیۀ اقشار و طبقات مردم را به حمایت همه جانبه از رهبران راستین و پیشوایان درستکار و دانایان به عدل و قسط و اجراکنندگان آن، فرا میخواند و کلیۀ آحاد مردم را در برابر سرنوشت خود و سرنوشت سایرین، مسئول میداند.
از رسول خدا؟صل؟ روایت است که فرمود:
كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ(۳)
همهݘ شما سرپرستید و هر یک از شما در برابر آنکه از او سرپرستی میکند، مسئول است.
و خدای متعال میفرماید:
﴿فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ﴾(۴).
همانا آنان را که رسولان خود را به سویشان فرستادیم، مورد سؤال قرار خواهیم داد؛ همچنین رسولان را.
در خاتمه، اشاره به این نکته بجاست که پیدایش انقلاب اسلامی و برپایی حکومت اسلامی در ایران و شکلگیری نهادهای رسمی آن و برقراری جامعهای نوین با معیارهای انقلاب اسلامی و برخوردار از حضوری فعال در سطح جهانی و توانی تحسینبرانگیز در ادارهݘ امور جامعه، در شرایط پیچیدۀ کنونی، همگی گواهی روشن و گویا بر توانایی و کارایی اندیشۀ سیاسی انقلاب اسلامی است؛ نکتهای که اهمیتش از اصل پیدایش انقلاب و حکومت اسلامی کمتر نیست.
منابع:
۱٫ قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران، چ ۱۳۷۱، ص ۳۵٫
۲٫ همان.
۳٫بحار الانوار، ج۷۲، ص۳۸، ح ۳۶٫
سورۀ اعراف: ۶٫
true
true
true
true